تاریخ ژاپن از باستان تا کنون

تاریخ ژاپن تاریخ چین , جنگ چین و ژاپن , جنگ مغولها با ژاپن , جنگ داخلی ژاپن

Taisho و اوایل دوره نمایش (1912 - 1945)

در دوران امپراتور ضعیف تائشو (26-26) ، قدرت سیاسی از کلیشه الیگارشی (ژنرو) به پارلمان و احزاب دموکراتیک تغییر یافت.

در جنگ جهانی اول ، ژاپن به قدرتهای متفقین پیوست ، اما تنها در مبارزه با نیروهای استعماری آلمان در شرق آسیا نقش کمی داشت. در کنفرانس صلح بعدی پاریس 1919 ، پیشنهاد ژاپن برای اصلاح "بند برابری نژادی" به میثاق اتحادیه ملل توسط ایالات متحده ، انگلیس و استرالیا رد شد. استکبار و تبعیض نژادی نسبت به ژاپنی ها از زمان افتتاح اجباری این کشور در دهه 1800 ، روابط ژاپنی و غربی را به ستوه آورده بود و دوباره عامل اصلی وخیم تر روابط در دهه های پیش از جنگ جهانی دوم بودند. برای مثال در سال 1924 کنگره ایالات متحده قانون محرومیت را تصویب کرد که مهاجرت بیشتر از ژاپن را ممنوع اعلام کرد.

پس از جنگ جهانی اول ، وضعیت اقتصادی ژاپن بدتر شد. بزرگ زلزله کانتو 1923 و افسردگی در سراسر دنیا در سال 1929 تشدید بحران است.

در دهه 1930 ، ارتش تقریباً کنترل کاملی بر دولت برقرار کرد. بسیاری از دشمنان سیاسی ترور شدند و کمونیست ها نیز مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. تلقین و سانسور در آموزش و پرورش و رسانه ها بیشتر شدت گرفت. افسران نیروی دریایی و ارتش به زودی بسیاری از دفاتر مهم ، از جمله نخست وزیر را اشغال کردند.

قبلاً نیز ژاپن از نمونه ملل غربی پیروی کرده و چین را مجبور به معاهدات نابرابر اقتصادی و سیاسی کرده است. علاوه بر این ، نفوذ ژاپن بر منچوری از زمان پایان جنگ روسو-ژاپن از سال 05-054 به طور پیوسته رو به افزایش بود . هنگامی که ناسیونالیست های چین در سال 1931 شروع به جدی گرفتن موقعیت ژاپن در منچوریا کردند ، ارتش کوانتونگ (نیروهای مسلح ژاپن در منچوری) منچوری را اشغال کرد . در سال بعد ، "مانچوکو" به عنوان یک کشور مستقل اعلام شد ، که توسط ارتش کومانگ از طریق دولت دست نشانده کنترل می شود. در همان سال ، نیروی هوایی ژاپن به منظور محافظت از ساکنان ژاپنی در برابر حرکات ضد ژاپنی شانگهای را بمباران کرد.

در سال 1933 ، ژاپن از لیگ ملتها کنار رفت ، زیرا وی به دلیل انتقاد شدید از اقدامات وی در چین مورد انتقاد قرار گرفت.

در ژوئیه سال 1937 ، جنگ دوم چین و ژاپن آغاز شد. ارتش كوانتونگ به زودی یک واقعه كوچك را به یك جنگ كامل تبدیل كرد كه به طور مستقل از یك دولت معتدل عمل می كرد. نیروهای ژاپنی موفق شدند تقریباً تمام سواحل چین را به اشغال خود درآورند و قتل عام های شدید جنگی را بر روی مردم چین انجام دادند ، خصوصاً در زمان سقوط پایتخت نانکینگ. با این حال ، دولت چین هرگز تسلیم کامل نشد و جنگ در مقیاس پایین تر تا سال 1945 ادامه یافت.

در سال 1940 ، ژاپن با توافق با دولت فرانسه ویشی ، هندوچینای فرانسه (ویتنام) را اشغال کرد و به قدرتهای محور آلمان و ایتالیا پیوست. این اقدامات درگیری ژاپن با ایالات متحده و انگلیس را شدت بخشید و با تحریم نفت واکنش نشان دادند. نتیجه کمبود نفت و عدم موفقیت در حل و فصل اختلافات باعث شده است که ژاپن تصمیم بگیرد که نفت هند غنی هلندی (اندونزی) را اسیر کند و جنگی را با آمریکا و انگلیس آغاز کند.

در دسامبر سال 1941 ، ژاپن به قدرتهای متفقین در پرل هاربر و چندین نقطه دیگر در سراسر اقیانوس آرام حمله کرد. ژاپن توانست ظرف مدت شش ماه کنترل خود را بر سرزمین بزرگی که تا مرز هند در غرب و گینه نو در جنوب گسترش یافته است ، گسترش دهد.

نقطه عطف در جنگ اقیانوس آرام ، نبرد میدوی در ژوئن سال 1942 بود. از آن پس ، نیروهای متفقین به آرامی قلمروهای اشغال شده توسط ژاپن را پس گرفتند. در سال 1944 ، حملات هوایی شدید به ژاپن آغاز شد. در بهار سال 1945 ، نیروهای آمریکایی در یکی از خونین ترین نبردهای جنگ ، به اوکیناوا حمله کردند .

در 27 ژوئیه سال 1945 ، قدرتهای متفقین در اعلامیه پوتسدام از ژاپن خواستند تسلیم بی قید و شرط شود ، یا نابودی ادامه خواهد یافت. با این حال ، نظامیان تسلیم در چنین شرایطی را در نظر نگرفتند ، تا حدی حتی پس از آنكه نیروهای ارتش آمریكا در تاریخ 6 و 9 اوت دو بمب اتمی را در هیروشیما و ناگازاكی انداختند و اتحاد جماهیر شوروی در 8 اوت وارد جنگ با ژاپن شد.

در 14 اوت ، با این حال ، امپراتور Showa سرانجام تصمیم به تسلیم بدون قید و شرط گرفت.